پایان نامه معماری



تخریب این دیوارها و ایجاد خیابان­های جدید بر روی خندق­های کهن سبب می­گردد تا شهر آن طرف خیابان­ها، بی هیچ برنامه­ای گسترش یابد. تهران در سال ۱۳۰۸هش بیش از ۲۵ کیلومتر مربع وسعت دارد یعنی 6 کیلومتر مربع بزرگتر از تهران دوره­ی ناصری. وسعت شهر در سال ۱۳۱۳ هش به 46 کیلومتر مربع می­رسد. یعنی نزدیک به دو برابر مساحت شهر در سال ۱۳۰۸» (حبیبی، ۱۳۸۹: 196).

طرحی که در سال ۱۳۰۹ برای شهر تهیه می­شود و آرمان­های نوگرایانه را به تصویر می­کشد به نقشه خیابان­ها معروف می­شود. در این طرح مداخله بسیاری در بافت موجود پیش بینی می­شود. توسعه­ی شهر در همه جهات به دور حصار ناصری است. افزون بر خیابان­های جدید به دور باروهای کهن شهر، یک بلوار کمربندی عریض با فاصله­ای از حصار شهر در نظر می­گیرند. بلوار الیزابت (نهر کرج یا کشاورز) بخشی از این کمربندی است. بافت شطرنجی و جدایی عملکردهای شهری بنا بر نوعی منطقه­بندی کم و بیش نامنعطف و بلوارها و خیابانهای درخت کاری شده و تابعیت ساختار فضایی شهر از نظام محورها و میدانهای متقارن که از مفاهیم پایه ای این طرح است؛ نشأت گرفته از جنبش مدرن می باشد. ایجاد مرکز اداری و دولتی در دل شهر کهن (محدوده ارگ و میدان مشق) و طرح پارکی بزرگ با استادیوم ورزشی منطقه فراغتی) در محل گودهای جنوب شهر نمود انگارهی منطقه بندی عملکردی است. برای نخستین بار بافت شطرنجی با فضاهای سبز در اطراف شهر و حدفاصل حصار و بلوار کمربندی در نظر می آید» (حبیبی، اهری، امامی، ۱۳۹۰ :۸۸).

این نقشه مبنای اجرای طرحهای شهرسازی در بافت موجود شهر می شود. بر اساس آن در آغاز دهه­ی ۱۳۱۰، نخستین مداخله­ی عظیم در بافت شهری ایران اتفاق می­افتد و همان طور که در قبل عنوان گردید خیابان­های چیلپایی بافت کهن شهر را در می نوردند. سازمان محلهای آسیب جدی می بیند و بازار که تا پیش از این به عنوان عنصر اصلی شهر و ستون فقرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهر شناخته می­شد. با حضور قوی خیابان و انتقال بخش زیادی از فعالیتهای اقتصادی به آن ضعیف می شود.

در پی تهیه­ی این طرح، تخریب باروها و دروازه­های شهر به عنوان نماد کهنگی و عقب ماندگی آغاز می­شود. همچنین از تخریب محلات قدیمی شهر نیز که از مهمترین انگاره های این دوره می باشد نباید غافل شد. تا پایان ۱۳۲۰ محله­ی سنگلج به قصد ایجاد بنای بورس به کلی ویران می­شود (همان). بنابراین با اجرای بخش بزرگی از انگاره های طرح ۱۳۰۹، ساختار فضایی جدیدی در تهران شکل می­گیرد و با حذف مفاهیم کهن، مفاهیمی جدید از عناصر شهری چون خیابان و میدان پدید می­آید. پس از ۱۲ سال از گذشت عمر حکومت پهلوی اولین نقشه شهرسازی برای گسترش و توسعه­ی شهر تهران در سال ۱۳۱۹ به عهده مستشاران خارجی (فرانسوی) گذارده می­شود. در ادامه الگوبرداری از غرب در تغییر بافت شهری، نقشه ۱۳۱۹ به شکل کاملاً مشهود متأثر از جنبش معماری و شهرسازی مدرن است. بافت شطرنجی آن که بدون توجه به زمینه طرح گسترش می یابد موجب برهم خوردن نظم طبیعی و کهن محلات قدیمی و تاریخی می­گردد. جدایی عملکردهای شهری در این طرح نیز بنا بر نوعی منطقه­بندی برآمده از دل تفکر مدرنیسم می­باشد و ایجاد منطقه اداری و نظامی و اقتصادی در دل بافت قدیم به تخریب کامل محله­ی کهن ارگ و کاخ­های دوران قاجار می­انجامد (حبیبی، ۱۳۸۹: ۱۹۵).

بدین ترتیب طرح ۱۳۱۹ ه.ش تهران با حذف مفاهیم کهن، مفاهیمی جدید از عناصر شهری مانند خیابان و میدان را عرضه می کند. طرح ۱۳۱۹ ه ش تهران و به تبع آن طرحهایی که در فاصله سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰ در دیگر شهرهای کشور به اجرا در می آیند، اولین مورد از مداخلات ارادی در بافتهای کهن شهری هستند.

در سال ۱۳۱۸ قانون آیین­نامه پیش آمدگی در گذرها متأثر از ترکیب و تنظیم فضای شهری اروپایی شهر صنعتی - تصویب می­گردد که خود محملی برای تصویب اصلاحات قانون توسعه معابر در سال ۱۳۲۰ می­گردد. با تصویب این قانون بدنه­ی خیابان­ها و ساختمان­های مشرف بر آن از ضوابط خاصی تبعیت کرده و چون پردهای فضای پشتی (عمدتاً محلات کهن) را از فضای خیابان جدا می­کنند، به عبارتی دیگر تجدد و نوگرایی دولت پهلوی، پس از ایجاد برشهای متعدد در پیکره شهر در چارچوب قطعه اول مشرف به خیابان باقی می ماند و پیش از آن به پیش نمی رود» (همان ۱۹۷). ساختارهای فضای شهری این دوره به روشنی نشان می­دهد که چگونه طبقه­ی حاکم بر جامعه توسعه را امری برونی تلقی کرده و بی هیچ نگرانی، با دور انداختن شکل­بندی اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی پیشین به یک انقطاع تاریخی دست زده­اند.

آنچه از این نقشه باقی مانده است، تسلط همه جانبه­ی شاه بر همه­ی امور و ماهیت ی انگاره­های شهرسازی را نشان می­دهد.

بنابراین می­توان گفت در خلال سال­های ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰ طرح­های مختلف مداخله ارادی در بافت کهن شهر پیاده شد و از آنجا که رویکرد این طرح­ها به شهر چون محملی برای گردش سرمایه و کالا بود، اندام موجود شهر فرتوت انگاشته شد. بدین ترتیب 70 درصد از سطح ساخته شده تهران، تخریبی تلقی گردید. اما هرچه نگاه نوواره شهرسازی پهلوی به بافت کهن با بی­مهری همراه بود، تک فضاهای معماری مشمول اعتنای بیشتری می­شوند که از مظاهر این نگاه، تأسیس اداره عتیقه جات و سازمان حفاظت آثار ملی در سال ۱۳۰۶ است (عزیزی، ۱۳۷۹: ۳۹و 4۰).


اگرچه نوگرایی در ایران از دوره­ی قاجاریه شروع گردید و خودش را در معماری بناهای حکومتی نشان داده بود؛ اما در دوره­ی پهلوی اول این نوگرایی به اوج خود رسید و دگرگونی در فضاهای شهری و کالبد شهر را در دستور کار خود قرار داد. رضا شاه بر این باور بود که دگرگونی کالبدی و شکلی، تغییرات پایه­ای و محتوایی را سبب خواهد شد (قلندریان گل خطمی، لطیفی، 1391: 73).

شهر در این دوره، شاهد تغییرات و دگرگونی­های بسیاری بود، زیرا علاوه بر آن که بخش عمده سرمایه­گذاری­ها در آن انجام می­شد، احداث خیابان­های متعدد، ساخت و سیمای آن را به کلی دگرگون کرده بود. تعداد زیادی ساختمان اداری، آموزشی و عمومی در امتداد خیابان های تازه احداث، بنا شد و به این ترتیب روندی که منجر به انزوای بافت­های قدیم و فرسودگی هرچه بیشتر آنها می­شد، آغاز گردید. زمین­هایی که در حاشیه خیابان­ها قرار گرفتند از ارزش بیشتری برخوردار شدند این امر به سبب دسترسی و تسهیلات و تجهیزات بهتر و ناهنجارهای جدیدی بود که غرب را الگوی تمام عیار تمدن و پیشرفت می­دانست و از آنچه قدیمی، سنتی و بومی بود، یکسر می­گریخت.

پیرو رویکرد بروکراتیک پهلوی، شهر چه به عنوان مظهر کالبدی تفکر رایج زمانه و چه به عنوان بستر تحولات پیش رو، برای سامان یابی در اولویت قرار گرفت. هرگونه ضابطه مندسازی شهری به انقطاع از گذشته می­انجامید. از طرفی با جدیت یافتن مسئله مالکیت خصوصی ضرورت تدوین نظام شهری جدید بیش از پیش عیان شد. مالکیت خصوصی به عنوان یکی از آرمان­های مشروطیت به جد توسط رضاخان که با غصب املاک به بزرگترین مالک ایران تبدیل شده بود، پیگیری می­شد. تصویب قانون ثبت اسناد و املاک در سال ۱۳۰۲ این مهم را فراهم می­کرد، بی آنکه حق مصادره را از دولت سلب کنند (کریمی، ۱۳۷۸: 497). این چنین است که برای جاری شدن مداخلات ارادی یک تفکر در شهر خلاءهایی نمایان گشتن نیاز به مجری، نیاز به منبع مالی، نیاز به متخصص، نیاز به قانون و نیاز به طرح بلدیه ارگانی بود که در سال ۱۳۰۰ در پاسخگویی به این ضرورتها آغاز به کار کرد. برای تأمین بودجه طرح های شهری قانون مالیات مستغلات در سال ۱۳۰۹ به تصویب رسید. همان سال مالیات وسایل نقلیه افزایش یافت. افزون بر آن سنگفرش کردن کوچه ها، توسط مالکین صورت می گرفت (صفامنش، همان : ۲۵۹).

بلدیه در نخستین سال تأسیس به منظور جبران نیروی متخصص، مدرسه­ای به منظور تربیت کارشناسان فنی برای تهیه نقشه های ساختمانی و متره و برآورد در مدرسه دارالفنون بنیان نهاد و این تاریخ آغاز آموزش رسمی معماری در ایران شد (وحدت زاد، ۱۳۸۹: ۷).

ضوابط و قوانین اجرای طرح­ها نیز با گذر زمان فربه­تر شد. در سال ۱۳۰۷ بلدیه اعلام نمود مغازه داران درب­ها و پنجره­های دکان­های خود را با نوع شیشه­ای آن جایگزین کنند. در همان سال نخستین قوانین نماسازی در خیابان­های تعریف شده اعلام گردید. طبق مهمترین سلسله مقررات نماسازی در سال ۱۳۱۱، احداث بنا در جبهه معابر عمومی بدون کسب جواز کتبی از بلدیه ممنوع اعلام شد. مالکین موظف گردیدند نمای ساختمان را به وسیله معمار نقشه کش در دو ورقه ترسیم و به بلدیه ارائه کنند تا در صورت تطبیق با نقشه مصوب، جواز آن صادر گردد. در این مقررات احداث بنای خشتی، چینه­ای و کاهگلی با ممنوعیت مواجه شد (صفامنش، ۱۳۷۸: ۲۰۹).

در رؤیای کریم خان بوذرجمهری (در هنگام کفالت بلدیه تهران در شبیه کردن تهران به شهرهای اروپایی، خدمات شهریه جایگاهی مهم دارد. وی در مجله بلدیه 15 اسفند ۱۳۹۳ شهر آرمانی خود را با محوریت جهاز شهری برمی شمرد: خیابانهای عریض، اتومبیلها، واگنهای برقی، متروی زیرزمینی، لوله کشی آب و شبکه فاضلاب» (همان: 208).

علاوه بر ارائه خدمات شهری، فعالیتهای دیگری در این دوره صورت گرفت که در جهت تحقق و دستیابی به رؤیای مدرنیزاسیون می باشد. به عنوان نمونه: تقویت خیابان به عنوان عنصر جدید توسعه کالبدی شهر، میدان سازی در محل تقاطع خیابان ها، احداث عمارت ها و ساختمان های دولتی جدید از جمله دارایی، وزارت خانه ها، دادگستری، پستخانه، شهربانی و. از دیگر عناصر که در حیطه فعالیت بلدیه محسوب می شد، ایجاد پارکهای عمومی بود. نخستین پارک عمومی پایتخت با عنوان باغ ملی در سال ۱۳۰۷ و در نیمه غربی میدان مشق احداث شده است. (همان: 259)

برخلاف دوره های قبل شهر در درون خود شروع به ایجاد تغییرات بنیادی و اثرگذار بر سازمان فضایی و بافت قدیمی آن می­کند. به همین دلیل است که اولین نقشه شهرسازی در این دوره نقشه­ای جامع نیست، بلکه عنوان نقشه خیابان­ها را به خود اختصاص می دهد. از طرف دیگر تصویب قانون بلدیه (جایگزینی شهرداری به جای بلدیه) در سال ۱۳۰۹ ه.ش محملی مناسب برای مداخلات سنگین در بافتهای کهن شهری را فراهم می کند. اگرچه با تصویب قانون بلدیه در سال ۱۲۸۶ محملی قانونی بوجود آمده بود، ولی قدرت اجرایی بخشیدن به اقدامات شهرداری (بلدیه) از نکاتی است که در سال ۱۳۰۹ ه.ش به آن افزوده گردید (حبیبی، ۱۳۸۹: ۱۹۲).

به دنبال تصویب این قانون، اجرای نقشه خیابان­ها در دستور کار قرار می گیرد، در خیابان چلیپایی بافت کهن شهر را از هم می­درند. این حرکت به عنوان شاخصی برای دولت پهلوی به شمار می­رود و به سرعت به دیگر شهرهای کشور کشیده می­شود. اما نتایج آن بسیار زیانبار است. همانطور که در نقشه­ها ملاحظه می­گردد ساختار کهن ارتباطی شهر از هم گسسته می­شود و سازمان محله­ای دچار آسیب جدی می­گردد. خیابان تقویت می­گردد و نقش آن نیز در مقابل بازار پررنگ­تر می­شود. خیابان به عنوان عنصر مسلط و تعیین کننده به عنوان یک لبه­ی قدرتمند در شهر تبدیل می­گردد. اگر چه در گذشته تقسیمات شهری با لبه­های اجتماعی- فرهنگی و ذهنی سازمان می­یافتند، از این پس تقسیمات شهری با لبه­های اقتصادی، ی و عینی شکل می­یابند.

ایجاد خیابان به عنوان نماد نوگرایی برگرفته از تفکر شهرسازی هوسمان گرا می­باشد. تصویب قانون تعریض و توسعه معابر و خیابانها، در سال ۱۳۱۲ تأیید دوباره این مطلب می­باشد. قانونی که به عنوان محملی برای اقدامات شهرسازی در سال­های بعد می باشد و بارها و بارها مورد تجدیدنظر قرار می گیرد. ایجاد خیابانهای عریض و گسترده با تخریب دیوارهای کهن تهران در سال ۱۳۱۱ ه.ش محقق می­یابد، اگرچه در تهران زمان ناصرالدین شاه دیوارهای شهر تخریب شد، اما خیابانی به جای آن ساخته نشد؛ که در این دوره محقق می­‌شود.

 


سال­های ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۰ دوران حاکمیت متفاوتی در تاریخ ایران بودن دوران سخت مبارزه بین افراد رقیب و نیز بین دیدگاه­های ی متفاوت برای تصاحب قدرت. این دوره با کودتای اسفند ۱۲۹۹ آغاز شد. یک بریگاد (جوخه) قزاق به سرکردگی رضاخان میرپنج از قزوین به سوی تهران پیشروی کرد و آن را تقریبا بدون خونریزی به تصرف در آورد و پس از اعلام حکومت نظامی، رومه نگاری گمنام به نام سید ضیاء الدین طباطبایی را به نخست وزیری منصوب کرد. دست کم از چند روز قبل، خبر کودتای قریب الوقوع در تهران پیچیده بود، در واقع احمدشاه به پادگان پایتخت فرمان داده بود که در مقابل کودتاچیان ایستادگی نکند. به علاوه او بلافاصله کودتا را به رسمیت شناخت و بدین ترتیب، با توجه به اینکه مجلس هنوز در تعطیلات بود، حکومت کودتا تا اندازهای مشروعیت بافت» (کاتوزیان، ۱۳۸۸: ۱۱۲).

در بازنگری رویدادها مشخص م­ شود که هدف از کودتا، انتخاب راه دیگری بوده است به منظور تحقق قرارداد ۱۲۹۸ شمسی (۱۹۱۹ میلادی) برای برقراری ثبات ی در ایران به گونه ای که منافع اصلی امپراتوری بریتانیا در منطقه تهدید نشود کودتاچیان بلافاصله حکومت نظامی اعلام کردند و تقریبا همه ی رجال ی را بازداشت نمودند. با این وجود، نشانهی طبیعت آزادمنش مردم ایران و جو ی ای که به آن خو کرده بودند نه می توانستند بپذیرند و نه باور داشتند که رضاخان یا کس دیگری برای آنان تکلیف تعیین کند (همان: ۱۱۳).

نکته­ای که باید در اینجا به آن اشاره نمود، این است که کودتا فقط با دشمنی همراه نبود بلکه تعداد زیادی از فعالان ی که به گرایشی انقلابی در ناسیونالیسم ایرانی تعلق داشتند، با شور و شعف فراوان و حتی سرمستانه، به استقبال آن شتافتند.  مجموعه اقدام­هایی که دولت جدید با تکیه بر ارتش در راستای برقراری نظم و امنیت در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۶ انجام می­داد، از سوی اقشار مختلف جامعه مخصوصا نخبگان ی و روشنفکران مورد حمایت قرار می گرفت. این حمایت­ها بیشتر در قالب مقاله در رومه­ها و مجلات آن زمان مانند رومه های مرد آزاد، فکر آزاد و مجلهی آینده تبلور می یافت (یزدانی و شجاعی، ۱۳۸۸: ۱۵۷). قطعاً یکی از دلایل حمایت روشنفکران از رضا شاه به دلیل ژست روشنفکری وی در این برهه زمانی می­باشد.

در اواخر ۱۳۰۲ تلگراف­های فراوانی از سراسر کشور در پشتیبانی از برقراری حکومت جمهوری به سوی تهران سرازیر شد. در ذکر مناقب نظام جمهوری، تظاهرات و جلسات بر پا گردید و اعلامیه­ها توزیع شد و سخنرانی­هایی صورت گرفت. رضاخان وانمود می­کرد که بی­طرف است، اما حضور فعال ارتش در اردوی جمهوری خواهان آشکار بود. مخالفان حکومت جمهوری، که رهبران و هواداران دو گرایش ضد استبدادی را در بر می­گرفت نیز به صف آرایی پرداختند. در حقیقت برای شماری از افراد گروه اخیر روشن بود که جمهوری رضاخان نخستین گام در راه تأسیس سلسله پهلوی است.

درگیری زمانی به اوج خود رسید که در یکی از نشست­های مجلس دکتر احیاء السلطنه (بهرامی) یکی از هواداران نه چندان سرشناس رضاخان در مجلس، مدرس را مورد ضرب و شتم قرار داد. خبر حمله به مجتهد تراز اول مجلس به سرعت در شهر پیچید. تظاهرات بزرگی در جلو مجلس برپا شد. هنگامی که رضاخان پا به صحنه گذاشت، سخت خشمگین بود و به محافظان مجلس دستور داد که جمعیت را پراکنده کنند. در پی این فرمان زد و خورد خونینی آغاز شد. رئیس مجلس نیز با استناد به اینکه محافظان مجلس رسما زیر فرمان مستقیم وی بوده اند و رضاخان حق نداشته به آنها دستور دهله او را مؤاخذه کرد. در پی این حادثه رضاخان از نخست وزیری استعفا نمود و به ملکی که به تازگی در نزدیکی تهران خریده بود عقب نشست. اما فرماندهان ارتش در نقاط مختلف کشور تلگراف ها و نامه های تهدید آمیزی به مجلس فرستادند، علاوه بر این، بسیاری از نمایندگان مستقل روی هم رفته قانع نشده بودند که کناره گیری کامل رضاخان به صلاح مملکت باشد. بدین سان هیأتی از نمایندگان مجلس به رهبری شخصیت های مستقل و مورد احترامی نظیر مستوفی الممالک، مشیرالدوله و دکتر مصدق رسما به دیدار رضاخان رفتند و او را به تهران بازگرداندند. جنبش جمهوری خواهی فروپاشید و رضاخان که دوباره به نخست وزیری منصوب شده بود به قم رفت و با رهبران بلندپایه ی مذهبی به توافق رسید. با مدرس هم در مذاکره ای خصوصی سازش نمود. در پی واقعه ای که در تیرماه ۱۳۰۳ رخ داد و در آن نایب کنسول آمریکا به قتل رسید. رضاخان حکومت نظامی را برقرار و آزادی مطبوعات را بیشتر محدود کرد." در مرداد ۱۳۰۳ لایحه­ای که شخص نخست وزیر را به علت قیام و اقدام بر ضد قانون اساسی مشروطه» استیضاح می­کرد به مجلس تسلیم شد و در شرایط بحرانی به بحث گذارده شد. اختلافات در بین موافقان و مخالفان درگرفت و سرانجام به واسطه­ی قدرت اکثریت و بیم جانی برخی از نمایندگان، استیضاح پس گرفته شد.

در اواسط ۱۳۰۶ طرحی به مجلس تسلیم شد که خواستار الغای سلطنت قاجار و انتقال موقتی عنوان شاه به نخست وزیر بود تا مجلس مؤسسانی تشکیل شود و آن را به تصویب برساند. مخالفان ناامیدانه کوشیدند تا با استفاده از روش­های پارلمانی رأی گیری را به تعویق اندازند، ولی موفق نشدند (کاتوزیان، ۱۳۸۸: ۱۲۹ ۱۲۸). انتخابات مجلس مؤسسان و نشست­های آن به تأیید تصمیم قبلی مجلس و تفویض مقام سلطنت به رضاخان و فرزندان ذکور او منجر شد. به هر حال رضاخان علاوه بر مخالفت مخالفان خود خصوصا آیت الله سید حسن مدرس در اواخر ۱۳۰۵ تاجگذاری کرد. وی که زاده­ی سوادکوه مازندران بود در دوران پس از انقلاب از درجات پایین به مقام میرپنجی رسیده بود. او در یک عملیات جنگلی شایستگی خود را نشان داده بود. ترقی سریع او تا اندازهی زیادی ناشی از توانایی های حرفه اش بود. وی فردی باهوش، سخت کوش، صریح و بی رحم بود و حافظه­ای بسیار قوی و اعتماد به نفس سرشاری داشت که در نتیجه موفقیت به تکبر تبدیل شد. آموزش رسمی ناچیزی دیده بود، اما در امور سازماندهی و رهبری نظامی با تجربه بود. در انتخاب وسایل رسیدن به هدف پراگماتیک و در کاربرد شیوه هایی که به نظرش برای تحقق اهداف شخصی و ملی ضرورت داشت بی رحم بود. رضا خان در شرایطی به تاج و تخت رسید که عده ای او را منادی آزادی و دموکراسی در کشور می دانستند. اما با توجه به اتفاقات بعدی مشخص شد که وی هیچ دلبستگی به آزادی و قانون اساسی ندارد و خودش را به مثابه یک قانونگذار و مجری می­داند.


بعد از انقلاب مشروطه و بر طبق قانون مزبور، حفظ منابع شهر و ایفای حوایج اهالی و آذوقه شهر و نظافت و روشنایی و تقسیم آب به عهده بلدیه واگذار شد و عوارض بلدیه به تدریج وضع گردید. این برای اولین بار بود که جهت هدایت و مدیریت شهری، قوانین مدون در مملکت تصویب شد. اگرچه اقدامات بلدیه و شورای شهر در این دوره بسیار محدود بود و نتوانست تغییر جدی در کالبد سنتی شهرها ایجاد کند ولی قوانین آن ضوابط لازم برای تبدیل شهر سنتی به شهر مدرن در دوره­های بعد را به وجود آورد (قبادیان، ۱۳۸۳: ۹۳).


بازار به عنوان مکان تولید و داد وستد کالا از لحاظ مادی و جایگاه تعامل افراد از لحاظ اجتماعی در سراسر تاریخ ایران دوره اسلامی، نقش کلیدی و حیاتی بازی کرده است. بازارها معمولا برای سیاحان قابل توجه بوده اند، چه برای آنهایی که به قصد سیاحت آمده و چه آنهایی که به قصد تجارت آمده و یا انگیزه ی داشته اند. بازارها را معمولا از آجر و خشت خام بنا می­کرده­اند و در بعضی از شهرها نیز در تزئین داخلی آنها کوشش­هایی می­کرده اند؛ معمولا داخل مغازه­ها و ورودی آنها را با کاشی­های الوان و یا شیشه مزین می­ساخته­اند. بسیاری از بازارها را برای جلوگیری از تابش نور خورشید در تابستان و ریزش نزولات آسمانی در فصول بارندگی به واسطه چوب مسقف کرده و مانع از خرابی دکاکین و معابر آن می­شدند. در این سقف­ها معمولاً منافذی برای دریافت نور تعبیه می­کردند (فلاندن، ۱۳۵۹: ۷۴ و ۲۰۸).

انجام پایان نامه شهرسازی

گاهی هم تفاوت هایی که بازار شهرهایی چون شیراز و اصفهان با بازار تهران داشته­اند، مربوط به شکل بنای بازارها بوده که کم و بیش قدیمی بوده و یادگار دوران رونق صفوی و زندیه بوده­اند. (بروکش، ۱۳۶۸ : ۴۶۰، کرزن، ۱۳۸۷: ۲/ ۵ و ۱۲۲) و یا رونق آنها به واسطه تولیدات صنعتی بوده که در ایران روز به روز کمتر می شده است. بازار، در بسیاری از شهرها، جایی بوده است که هم تولید در آن صورت می­گرفته و هم داد و ستد. همواره بازارها به کاروانسراهایی چند متصل بوده­اند و این کاروانسراها به صورت انبار کالا و مکانی برای استراحت کسانی که امتعه به شهرها می­آورده اند عمل می­کرده اند؛ مکانی مسقف، دارای حجره­های چند، حیاتی برای آرمیدن ستوران و انباری برای تخلیه و بارگیری کالاهای بازارها معمولاً در مرکز شهر قرار داشته­اند، اگرچه در بعضی از مناطق شهر خرده بازارهای متشکل از چندین دکان نیز برقرار بوده است. بازار از دو ردیف دکان رودررو تشکیل شده بود و هر ردیف از تعداد زیاد یا کمی دکان، چه به صورت یک طبقه و چه - به ندرت - به صورت دو طبقه برخوردار بوده­اند. هر ردیف از این دکان­ها نیز بوسیله دالان­هایی از همدیگر مجزا شده­اند و در هرکدام از این قسمت تیمچه­ها پیشه­وران و صنعتگران و بسیاری دیگر از اصناف مشغول فعالیت بوده­اند (دروویل، ۱۳۸7: ۸۳).

دیولافوا در این مورد می نویسد بازارها دالان­های بلندی هستند با سقف­های قوس دار که در دو طرف آنها مغازه­هایی تعبیه شده است. از این بازارها راه­هایی به کاروانسراها باز شده که مقر عمده فروشان است. پیش از این­ها بازارها و کاروانسراها هم تنگ و هم کوتاه بود تا آنکه در زمان وزارت میرزاتقی خان بازار وسیع امیر با کاروانسراهایش ساخته شد. وسایل و اثاث آن مجلل است؛ حیاطها و باغچه ها همه بزرگ و باشکوه ساخته شده و بعد از قصر سلطنتی دیدنی ترین مکان سراسر شهر به شمار می رود. بازارهای دیگر که از نظر زیبایی در درجات بعد قرار دارد در دنبال این بازار ساخته شده است، یا در خیابان­های دورتر واقع است. به موجب یک رسم قدیم پیشه وران یک رشته خاص بخش خاصی از دکان های بازار را در اختیار دارند، و همچنین بازرگانان اهل یک شهر معین صنعتی، مثلا یزد، کاشان، کرمان و غیره در کاروانسرای معینی ست گرفته­اند» (دیولافواه،۱۳۹۰: ۸۷) گاه نیز کسبه متفرق یک شهر خاص از طرف حکومت به ست در نقطه مشترک مجبور می شوند. مثلا در دوره­ی ما برای رشته کفاشان و کلاهدوزان این امر اتفاق افتاد. سقف­های قوس دار بازار از تابیدن پرتو خورشید جلوگیری می­کند، در نتیجه بازار در تابستان خنک است و در زمستان از نفوذ سرمای بی حساب در امان» (پولاک، ۱۳۸۰: ۶۶).

با گسترش روابط ایران و قدرتهای جهانی و سرعت گرفتن تحولات جهانی ایران به تدریج و بالاجبار وارد عرصه اقتصاد جهانی شد و به تبع آن کالاهای خارجی بسیاری به بازارهای ایران سرازیر شده، اجناس محلی و بومی تولید داخل را کنار زده و پای فروشندگان و تاجران اروپایی را به شهرهای مهم باز کرد. کارلا سرنا که در نیمه های سلطنت ناصرالدین شاه به ایران مسافرت کرده و مدتی در تهران به سر برده است در هنگام سیاحت در بازار تهران، گفته است که دکان­هایی هستند که برخی از آنها متعلق به اروپائی­هاست» (سرنا، 1363: 37). همچنین براون نیز به وجود مغازه­های اروپایی در تهران اشاره کرده است (براون، ۱۳۸۷: ۱۲۴). سراریز شدن کالاهای تولید صنعتی به بازارهای مصرفی ایران، باتوجه به دگرگونی اجتماعی- فرهنگی مردمان، موجب گردید که بسیاری از دکان­هایی که در آن­ها کالای مصرفی محلی به شیوه دستی تولید می­شده، تولید را رها کرده و به فروش کالاهای وارداتی غربی اکتفا کرده و نقش تولیدی خود را از دست بدهند. توصیف کارلاسرنا گویای چنین مسائلی است. او می نویسد بازار محل ملاقات عمومی است. در آن معامله می­کنند و درباره مسائل خصوصی و یا تجاری سخن می­گویند و در امور عمومی یا دولتی به بحث و نظر می­پردازند؛ در یک کلمه، هم مرکز معاملات است و هم مجلس شورا، و این همه ماجرا نیست. هر نوع خبر و غیبت و بهتان و شهرت کاذب و بدگویی از یکدیگر و هیاهو و جنجال از آنجا مایه می­گیرد.

با همه این اوصاف، بازار کماکان لولای اصلی و ستون فقرات شهر است و چون همیشه علاوه بر نقش اقتصادی - تجاری خود، مکان تظاهرات تمامی اشکال و شکل­بندی­های اجتماعی- فرهنگی نیز می­باشد. دسترسی­های جدا شده از بازار در مرکز محلات یکدیگر را تلاقی می­کنند و محلات به عنوان مکانی نیمه مستقل در دل شهر به حیات خود ادامه می­دهند. این محلات گو اینکه وابستگی کهن به روستاهای هم کیش، هم عقیده، هم نژاد را از دست داده­اند ولی کماکان به عنوان جوامعی در خود باقی مانده­اند. نتیجه اینکه دگرگونی­های عمده­ای در سیمای شهر و سازمان فضایی آن رخ نداده است. به عبارتی على­رغم آنکه سازمان اقتصادی در چنبره سازمان اقتصادی جهانی گرفتار آمده است ولی سازمان فضایی آن هنوز دگرگونی­های عمده­ای نیافته است (حبیبی، ۱۳۷۵: ۱۲۵).

با توجه به نقش بازار در شکل‌گیری محلات شهری در دوره قاجاری، به نظر می‌رسد بازار حتی مرکزی برای تعاملات اجتماعی و گفتمان درباره هر موضوع اجتماعی بوده است. این امر سبب می‌شده است تا بازار در شهرهای قاجاری در مرکز شهرها قرار بگیرد و در ساختار فضاهای شهری نقش مرکزیت را داشته باشد بطوریکه محلات شهری در اطراف آن شکل می‌گرفتند و حتی دورازه‌های شهر و یا ارگ حکومتی به بازار نیز ختم می‌شدند.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها