بازار به عنوان مکان تولید و داد وستد کالا از لحاظ مادی و جایگاه تعامل افراد از لحاظ اجتماعی در سراسر تاریخ ایران دوره اسلامی، نقش کلیدی و حیاتی بازی کرده است. بازارها معمولا برای سیاحان قابل توجه بوده اند، چه برای آنهایی که به قصد سیاحت آمده و چه آنهایی که به قصد تجارت آمده و یا انگیزه ی داشته اند. بازارها را معمولا از آجر و خشت خام بنا میکردهاند و در بعضی از شهرها نیز در تزئین داخلی آنها کوششهایی میکرده اند؛ معمولا داخل مغازهها و ورودی آنها را با کاشیهای الوان و یا شیشه مزین میساختهاند. بسیاری از بازارها را برای جلوگیری از تابش نور خورشید در تابستان و ریزش نزولات آسمانی در فصول بارندگی به واسطه چوب مسقف کرده و مانع از خرابی دکاکین و معابر آن میشدند. در این سقفها معمولاً منافذی برای دریافت نور تعبیه میکردند (فلاندن، ۱۳۵۹: ۷۴ و ۲۰۸).
انجام پایان نامه شهرسازی
گاهی هم تفاوت هایی که بازار شهرهایی چون شیراز و اصفهان با بازار تهران داشتهاند، مربوط به شکل بنای بازارها بوده که کم و بیش قدیمی بوده و یادگار دوران رونق صفوی و زندیه بودهاند. (بروکش، ۱۳۶۸ : ۴۶۰، کرزن، ۱۳۸۷: ۲/ ۵ و ۱۲۲) و یا رونق آنها به واسطه تولیدات صنعتی بوده که در ایران روز به روز کمتر می شده است. بازار، در بسیاری از شهرها، جایی بوده است که هم تولید در آن صورت میگرفته و هم داد و ستد. همواره بازارها به کاروانسراهایی چند متصل بودهاند و این کاروانسراها به صورت انبار کالا و مکانی برای استراحت کسانی که امتعه به شهرها میآورده اند عمل میکرده اند؛ مکانی مسقف، دارای حجرههای چند، حیاتی برای آرمیدن ستوران و انباری برای تخلیه و بارگیری کالاهای بازارها معمولاً در مرکز شهر قرار داشتهاند، اگرچه در بعضی از مناطق شهر خرده بازارهای متشکل از چندین دکان نیز برقرار بوده است. بازار از دو ردیف دکان رودررو تشکیل شده بود و هر ردیف از تعداد زیاد یا کمی دکان، چه به صورت یک طبقه و چه - به ندرت - به صورت دو طبقه برخوردار بودهاند. هر ردیف از این دکانها نیز بوسیله دالانهایی از همدیگر مجزا شدهاند و در هرکدام از این قسمت تیمچهها پیشهوران و صنعتگران و بسیاری دیگر از اصناف مشغول فعالیت بودهاند (دروویل، ۱۳۸7: ۸۳).
دیولافوا در این مورد می نویسد بازارها دالانهای بلندی هستند با سقفهای قوس دار که در دو طرف آنها مغازههایی تعبیه شده است. از این بازارها راههایی به کاروانسراها باز شده که مقر عمده فروشان است. پیش از اینها بازارها و کاروانسراها هم تنگ و هم کوتاه بود تا آنکه در زمان وزارت میرزاتقی خان بازار وسیع امیر با کاروانسراهایش ساخته شد. وسایل و اثاث آن مجلل است؛ حیاطها و باغچه ها همه بزرگ و باشکوه ساخته شده و بعد از قصر سلطنتی دیدنی ترین مکان سراسر شهر به شمار می رود. بازارهای دیگر که از نظر زیبایی در درجات بعد قرار دارد در دنبال این بازار ساخته شده است، یا در خیابانهای دورتر واقع است. به موجب یک رسم قدیم پیشه وران یک رشته خاص بخش خاصی از دکان های بازار را در اختیار دارند، و همچنین بازرگانان اهل یک شهر معین صنعتی، مثلا یزد، کاشان، کرمان و غیره در کاروانسرای معینی ست گرفتهاند» (دیولافواه،۱۳۹۰: ۸۷) گاه نیز کسبه متفرق یک شهر خاص از طرف حکومت به ست در نقطه مشترک مجبور می شوند. مثلا در دورهی ما برای رشته کفاشان و کلاهدوزان این امر اتفاق افتاد. سقفهای قوس دار بازار از تابیدن پرتو خورشید جلوگیری میکند، در نتیجه بازار در تابستان خنک است و در زمستان از نفوذ سرمای بی حساب در امان» (پولاک، ۱۳۸۰: ۶۶).
با گسترش روابط ایران و قدرتهای جهانی و سرعت گرفتن تحولات جهانی ایران به تدریج و بالاجبار وارد عرصه اقتصاد جهانی شد و به تبع آن کالاهای خارجی بسیاری به بازارهای ایران سرازیر شده، اجناس محلی و بومی تولید داخل را کنار زده و پای فروشندگان و تاجران اروپایی را به شهرهای مهم باز کرد. کارلا سرنا که در نیمه های سلطنت ناصرالدین شاه به ایران مسافرت کرده و مدتی در تهران به سر برده است در هنگام سیاحت در بازار تهران، گفته است که دکانهایی هستند که برخی از آنها متعلق به اروپائیهاست» (سرنا، 1363: 37). همچنین براون نیز به وجود مغازههای اروپایی در تهران اشاره کرده است (براون، ۱۳۸۷: ۱۲۴). سراریز شدن کالاهای تولید صنعتی به بازارهای مصرفی ایران، باتوجه به دگرگونی اجتماعی- فرهنگی مردمان، موجب گردید که بسیاری از دکانهایی که در آنها کالای مصرفی محلی به شیوه دستی تولید میشده، تولید را رها کرده و به فروش کالاهای وارداتی غربی اکتفا کرده و نقش تولیدی خود را از دست بدهند. توصیف کارلاسرنا گویای چنین مسائلی است. او می نویسد بازار محل ملاقات عمومی است. در آن معامله میکنند و درباره مسائل خصوصی و یا تجاری سخن میگویند و در امور عمومی یا دولتی به بحث و نظر میپردازند؛ در یک کلمه، هم مرکز معاملات است و هم مجلس شورا، و این همه ماجرا نیست. هر نوع خبر و غیبت و بهتان و شهرت کاذب و بدگویی از یکدیگر و هیاهو و جنجال از آنجا مایه میگیرد.
با همه این اوصاف، بازار کماکان لولای اصلی و ستون فقرات شهر است و چون همیشه علاوه بر نقش اقتصادی - تجاری خود، مکان تظاهرات تمامی اشکال و شکلبندیهای اجتماعی- فرهنگی نیز میباشد. دسترسیهای جدا شده از بازار در مرکز محلات یکدیگر را تلاقی میکنند و محلات به عنوان مکانی نیمه مستقل در دل شهر به حیات خود ادامه میدهند. این محلات گو اینکه وابستگی کهن به روستاهای هم کیش، هم عقیده، هم نژاد را از دست دادهاند ولی کماکان به عنوان جوامعی در خود باقی ماندهاند. نتیجه اینکه دگرگونیهای عمدهای در سیمای شهر و سازمان فضایی آن رخ نداده است. به عبارتی علىرغم آنکه سازمان اقتصادی در چنبره سازمان اقتصادی جهانی گرفتار آمده است ولی سازمان فضایی آن هنوز دگرگونیهای عمدهای نیافته است (حبیبی، ۱۳۷۵: ۱۲۵).
با توجه به نقش بازار در شکلگیری محلات شهری در دوره قاجاری، به نظر میرسد بازار حتی مرکزی برای تعاملات اجتماعی و گفتمان درباره هر موضوع اجتماعی بوده است. این امر سبب میشده است تا بازار در شهرهای قاجاری در مرکز شهرها قرار بگیرد و در ساختار فضاهای شهری نقش مرکزیت را داشته باشد بطوریکه محلات شهری در اطراف آن شکل میگرفتند و حتی دورازههای شهر و یا ارگ حکومتی به بازار نیز ختم میشدند.
درباره این سایت